تفال به حافظ 17 آذر 1400؛ میان ماه و رخ یار من مقابله بود
به گزارش مجله پیکوشو، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود
که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود
حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنی است
به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود
مباحثی که در آن مجلس جنون می رفت
ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود
دل از کرشمه ساقی به شکر بود، ولی
ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست
هزار ساحر، چون سامریش در گله بود
بگفتمش به لبم بوسه ای حوالت کن
به خنده گفت کی ات با من این معامله بود
ز اخترم نظری سعد در ره است که دوش
میان ماه و رخ یار من مقابله بود
دهان یار که درمان درد حافظ داشت
فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود
توضیح لغت: مشعله: به فتح اول و سکون دوم قندیل/ قال و قبل: تبادل نظر و نزاع لفظی، قال و مقال /سعد: به فتح اول و سکون دوم فرخنده- صفت نظر
تفسیر عرفانی:
خدایا! به هنگام سحر چه هنگامه ای به پا بود که در آن با گروه زیادی زیبارو و ساقی و شمع در جوش و خروش بودند. مقصود او از این شعر این است که ابزار عشق به دوست، نیازمند کلام نیست و حال عاشق خبر از سر درونی اش می دهد و او را در پیشگاه حضرت دوست رسوا می سازد. در ادامه نیز باید گفت، بخت فقط نصیب عاشقانی می شود که به لقای یار دست یابند و ملاقات او به چشم دل نصیبشان شود.
تعبیر غزل:
اگر کسی طالب است، اما اوضاع او طوری ست که نمی تواند مانند تو کوشش کند، در حق او بیداد و ستم مکن. به کسی جفا مکن، زیرا این امر در طریقت تو نیست، نفرین بر دلی که محبت و عشق در آن نباشد و نفرین بر چشمی که در راه عشق اشکی نریزد!
منبع: فرارو